تفاوتِ نقدِ پسرخاله ی
سهراب سپهری با
نقدهای دیگر-10پسرخاله بازی با متن ها اغلب فراتر از مرزهای آن گلیمی می رود که مؤلف پای خود را روی آن دراز و پسرخاله اش پایش را از آن هم درازتر کرده است. این که فردی پس از ترجمه ی آثار اندیشمندی یا نقد و بررسیِ مجموعه آثار شاعر و نویسنده ای حالا با پُررویی خودش را وکیل و وصیّ و وارثِ او می داند از آشکارترین نمونه های این گونه بازی هاست. اما، نوسان بین عقده و عقیده در هنگام تفسیرِ متن ها آن قدر ظریف و گاه نامحسوس است که به سختی می توان برداشت خواننده را از متن به حساب یکی از این دو یا هر دو گذاشت. این اِعمال و تحمیلِ نظرها یا عقده گشایی ها اغلب چنان در ذهنِ قریبِ به اتفاقِ خواننده ها جا گرفته است که به همان شرکِ مخفی یا نامحسوسی می ماند که نبیّ اکرم(ص) آن را به حرکت آرام مورچه بر صخره ای سیاه در شبی تاریک تشبیه کرده است. همین دخل و تصرف های پیدا و نهان خواننده ها در هنگامِ خوانشِ آلوده به تفسیر یا سوءتفسیرشان باعث می شود که متون ادبی با برچسبِ writerly از متن هایی که تک معنی و readerly اند جدا شوند. متن های ادبی راه را برای خودنماییِ آشکار و دستبردِ پنهانیِ خواننده باز می گذارند و او چه بخواهد و چه در برابر هوس هایش مقاوت کند، سرانجام آن ها را جوری می نویسد و می فهمد که به ذهن و شخصیّتِ خودش نزدیک تر می شود. متن هایی که به ظاهر فقط با یک معنی خوانده و فهمیده می شوند، در صورتی دچار پسرخاله بازی می شوند که پای متن های دیگر نیز برای درک بهتر معنی شان به تجزیه و تحلیل شان باز شود.از دید بسیاری از اهلِ فن در هر زمینه ای، هر چه کارِ نقد و بررسیِ متن ها تخصصی تر باشد، ناچار عرصه ی پسرخاله بازی ها گسترده تر می شود. خیلی ها متن هایی مانند برخی نوشته ه مغالطه ها یا خطاهای منطقی(15)...
ما را در سایت مغالطه ها یا خطاهای منطقی(15) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : rezanooshmand بازدید : 74 تاريخ : دوشنبه 7 فروردين 1402 ساعت: 18:13